… و آفتاب نمیمیرد
«… و آفتاب نمیمیرد» نخستین مجموعه شعری چاپشده واصف باختری است. این کتاب دربرگیرنده سی و نُه پارچه شعر در قالبهای کلاسیک و نو است. «… و آفتاب نمیمیرد» بازتاب دهنده درخشانترین نمونههای شعرهای واصف باختری است که وقوف شگرف او را در شعر نشان میدهد. تاریخ سرایش این شعرها از سال ۱۳۴۰ هجری خورشیدی آغاز شده و تا به سال ۱۳۶۲ هجری خورشیدی میرسد. در این مجموعه علاوه به شعرهای سایه، سراپرده جمشید، پدرود، آتش خاموش، گل آفتاب، آب سخن، گیاه هرزه، افق تاریک، متاع هنر، شعله غم، رهی، روح سرکش، اشک برزگر، حافظ، خشم، زندهگی چیست؟، مرغ گرفتار، آهنگ رستاخیز، گل بیخار، نوشخند گل، عقاب از اوجها، با گامهای سبز اساطیری، بر چتر واژگونه تندیس، از میعاد تا هرگز، الا یا خیمهگی، دروازههای بسته تقویم، در خرگاه خاکستر، … و آفتاب نمیمیرد، و صدا، صدای شکستن بود، در زادروز باران، آنک خط عبور، از ژرفای برزخ، … و من گریسته بودم، در خیابان غبارآلوده تقویم، خوان هفتم و آنگاه، سواد!، ترجمه شعر «پرسش» از برتولت برشت، «واژهها خوابتان خوش !» از رژینو پدروسو شاعر کوبایی و «خشم دریا و دریایی از خشم» ، از بایرون شاعر انگلیسی نیز جا داده شده اند. واصف باختری در پاورقی کتاب نوشته است که در ترجمه این شعرها، آنسان که بایستۀ ترجمۀ شعر است تنها به گزارش واژه به واژه نپرداخته، بل اینجا و آنجا اندیشۀ شاعران را از پرویزن پنداشتهای خود گذشتاندهاست.
«… و آفتاب نمیمیرد» در ۹۳ صفحه، با سه هزار نسخه در حوت سال ۱۳۶۲ هجری خورشیدی از سوی اتحادیه نویسندهگان افغانستان در مطبعه دولتی در کابل به چاپ رسیده و تا حال دو بار بهگونه آفیست در کانادا و امریکا چاپ شده است.
نظرات بسته شده است.