در استوای فصل شکستن
«در استوای فصل شکستن» در برگیرندهٔ بیست و هشت سرودهٔ واصف باختری است. شعرهای با ابرها، مرگ، در استوای فصل شکستن، صله، تنها، تا دریا، از برگهای سوختهٔ تقویم، ای نیام شکیبایی!، در بیشهیی از چتر، از آینده، میزبانی، از ریشهها، هرگز!، آزمون، از قصیدهٔ قرن عصمت، از سنگ و از آب، ز موریانهٔ تاریخ، ای سایه، بستان وام خویش از من!، آن سطرهای روشن، از ژرفای فاجعه، شماطهٔ تاریخ تب دارد، وصیت، نه جنگلنشین، نه دریایی، الا زنهاریان زنهار، ای مثلث بزرگ، از خاک فردا و ای بیشههای مومیایی در این کتاب چاپ شدهاند.
واصف باختری شعر «از قصیدهٔ قرن عصمت» را به احمد شاملو و شعر «در بیشهیی از چتر» را به دخترزادهاش مریم سروده است. شعرهای «آزمون»، «مرگ» و «تا دریا» نمونههایی درخشان کوتاهسرایی واصف باختری اند.
بیشتر شعرهای این دفتر، تاریخی بر جبین ندارند و بیشترینه در پاکستان سروده شده اند.
«در استوای فصل شکستن» در ۵۵ صفحه و با شمارهگان پنجصد نسخه در سال ۱۳۷۷ هجری خورشیدی در قطع جیبی به کوشش یوسف حیران در پیشاور چاپ شده است.
نظرات بسته شده است.